ماموریت و دلتنگی

سلام خوبید ؟من هم بد نیستم این روزها خیلی تو فکرم به خیلی چیزا فکر میکنم نگرانم  

فردا صبح به امید خدا همسرم میخواد یه روزه بره ماموریت بندر عباس صبح میره و شب برمیگرده  

هر وقت میخواد ازم دور شه حالم بد میشه نرفته دلتنگشم - خدایا همسرم و همه مسافرارو به خودت میسپارم به سلامت برن و برگردن به زور خودمو نگه داشتم که گریه نکنم الان که خوابیده دارم مینویسم -مادربزرگم شنبه عمل میکنه خدایا کمک کن عملش به خوبی انجام بشه -جاری مهربونم فردا میاد که خونشونو مرتب کنه و بعد جهیزیشو بیاره خدایا خودت همه جونارو عاقبت به خیر کن - دختر خاله همسر هم فردا نی نی شو میاره (سزارین) به اون و همه مامانا کمک کن که سالم و سلامت باشن  

 

رضا جان خیلی دوستت دارم مهربونم خیلی مواظب خودت باش خدایا خودت مواظب همسرم باش به خودت میسپارمش

نظرات 1 + ارسال نظر
آرزو مامان آرش پنج‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:30 ب.ظ http://jiluah.persianblog.ir

الهی آمین. <3

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد