چند روز پیش رفتم آرایشگاه برای اصلاح و ابرو من اصلا اصلاح نمیکنم تو این ده ماه همون روز اول اونم باید این کارو میکردم رفتم و برگشتم خونه رنگ و روم باز شده بود کنار بینی یه جوش درآورد خیلی درد میکرد منم دست نزدم تا پریروز که رفتیم خونه مامانم اینا نزدیکای صبح بود که بیدار شدم یه حس عجیبی بود رفتم یه جایی
آینه رو که نگاه کردم چشمتون روز بد نبینه یه خانم عجیب غریبو تو آینه دیدم لبم ورم کرده بود وحشتناک خودم هم وحشت کردم چهره ام خیلی تغییر کرده بود( زشت شده بودم)
البته ناگفته نمونه من چهره ام معمولیه ژبا خودم گفتم چطور برم شرکت یه اس ام اس برای رئیسم فرستادم که من یه خورده دیر میام شرکت ایشونم مثل همیشه لطف کردند و گفتند باشه
صبح که رضا بیدار شد گفت پاشو مگه نمیخوای بری شرکت منم نگاش نمیکردم گفتم نه دیر میرم گفت چرا ؟ نگاش کردم گفت چرا اینطوری شدی خلاصه کلی اذیتم کرد و میگفت شبیه آنجلیا جولی شدی گفتم اگه بدونه خودشو میکشه من نمیخوام شبیه کسی باشم میخوام خودم باشم خدایا کلافه شده بودم یه ماسک از مامان گرفتم فقط چشمام بیرون بود و رفتم شرکت همه میپرسیدند چی شده سرما خوردی میگفتم قراره بخورم فقط یکی از همکارام (زهرا ) میدونست چه خبره حالا دو روزه پماد میزنم که خوب شه یه خورده ورمش خوابیده ولی هنوز مثل
قبل نشدم