یه قضاوت کوچولو

یادتونه اون روز در مورد اون دوستم که مادرش فوت کرده بود نوشتم پنجشنبه شب تماس گرفت صداش ۲۰ سال پیرتر شده بود کلی صحبت کردیم میگفت تو این مدت نمیتونسته با من صحبت کنه حالش خوب نبوده من حرفی نزدم یه خوردشو قبول کردم ( تو دلم ) یه خوردشم برام قابل قبول نبود میتونم درکش کنم از دست دادن مادر خیلی سخته خدا میدونه وقتی فهمیدم چقدر ناراحت شدم مادرشو خیلی دوست داشتم مثل همه مادرا مهربون و صبور بود خدارحمتش کنه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد