سلام حالتون چطوره دیروز 24 اسفند بود مصادف با دومین سالگرد عقد من و رضا ولی هیچکدوم یادمون نبود تا اینکه خواهرم تماس گرفت و تبریک گفت منو میگی گفتم مگه امروز چندمه گفت 24 تازه یادم اومد این روزها اینقدر سرمون شلوغه که تاریخها رو هم فراموش میکنیم که چند شنبس یا چندمه هر روز چندین بار به تقویم رومیزی که روبرومه نگاه میکنم ولی دیروز اصلا
تماس گرفتم و به رضا گفتم اونم گفت تا چند روز پیش یادم بود ولی امروز فراموش کردم
این روز خیلی خوبو که همه دور هم بودیم و کسی ازمون کم نشده بود رو از صمیم قلبم به همسر عزیزم تبریک میگم از خدا میخوام سالهای سال با سلامتی و همین مهربونی در کنارم باشه خوش به حال اون روز که هنوز سعید و دایی عباس و دایی حسین هم کنارمون بودند
به خاطر همه خوبیها مهربونی - صبر - و ....