سلام حال و احوالتون چطوره بالاخره بعد از دو روز اومدیم سر کار خدا را شکر این دو روز خوب بود و از چهارشنبه تا امروز صبح که اومدم سر کار خونه مادر همسر بودیم پنج شنبه صبح با زهرا رفتیم بوستان یه خورده خرید کردیم عصر هم مهمون دختر عمه همسر بودیم بقیه روزها هم خونه بودیم یه پیراهن خوشگل مردونه برای همسرم خریدم و یکی هم برای مهرداد برادر کوچولی همسرم خیلی بهشون میومد مبارکشون باشه رضا این چند روز که خونه مامان بودیم 8 صبح میرفت سر کار 9 شب میومد دلم براش تنگ میشد عجیب ولی چه میشه کرد دیگه
سلام حالتون چطوره ؟ من که خوب نیستم دلم پر آشوبه همش نگرانم وقتی اعترافها رو میبینی خندت میگیره نمیدونم مردمو چی فرض کردن ولی هر چی هست سخت در اشتباهند امروز تهران باز شلوغه مثل این دو ماه خدا میدونه امروز چند نفر کشته میشن و چند نفر دستگیر میشن خدا خودش به همهکمک کنه و پناهشون باشه
سلام دوستان خوبم
حالتون چطوره ما که بد نیستیم پنج شنبه رو مرخصی گرفته بودم چون عمو همراه خانواده از کرمانشاه اومده بودند یکسال و ۵ ماه از زمانی که از کرمانشاه اومده بودیم گذشته و من کسی رو ندیدم خلاصه پنج شنبه با مامانم اینا اومدن خونمون ۱۲ نفر بودیم در کل همه چی خوب بود و به همه خوش گذشت و عصر هم همه رفتند خونه مامانم اینا و من و رضا به خونه رسیدیم و عصرانه و شام رو با هم خوردیم جمعه هم خدا را شکر رضا خونه بود و ظهر خونه دایی رضا دعوت بودیم خانواده رضا هم اونجا بودند ما هم رفتیم عصر ما زودتر برگشتیم خونه چون قرار بود با دایی رضا بیان خونمون دایی بزرگ رضا تو این مدت که ازدواج کردیم نیومده بودند خلاصه شب اومدند این مهمونی هم به خوبی تموم شد شب که رفتند تا ساعت یک و نیم ظرفها رو شستم آشپزخونه رو مرتب کردم و مثل ...افتادم رو تخت و نفهمیدم کی صبح شده از شما چه پنهون از صبح که اومدم سر کار خوابم میاد ولی دریغ از یک دقیقه وقت که بتونم سرمو بزارم رو میز حالا هم منتظرم زود برم خونه یک ساعت بخوابم
تا فردا مواظب خودتون باشید
سلام حالتون چطوره خوبید از خدا میخوام همتون خوب و خوش و سلامت باشید چه خبرا؟ یکی نیست بگه این چه سوالیه میپرسی همه چی خوب امن و امان همه دارن به خوبی و خوشی به زندگیشون میرسن شاید من و همسری بعد این مدتی که عمر از خدا گرفتیم یه سر به نماز جمعه زدیم چیه مگه حرف بدی زدم و اینکه چند روزه پولهایم ته کشیده است اینقدر از همسر گرامی پول گرفته ام که دیگه روم نمیشه ۸ روز دیگه قراره حقوقامونو بدن اون چی مال من که ماهی ۶ تومان رو کسر داره به خاطر تاخیرهای صبح بعضی روزها که مشکل پیش میاد ممکنه ده دقیقه دیرتر برسم تاخیر میشه بعد در یک ماه جمع میشه و ..... تازه از حقوقم کسر میشه از مرخصی کم میشه اخطار هم که میخورم ترا به خدا بگید غر زدنشون دیگه چیه
میشه منو راهنمایی کنید و بگید امشب چی درست کنم به خدا فکر اینکه چی درست کنی خیلی سخت تر از آشپزی کردنه به رضا میگم رضا شام چی درست کنم میگه هر چی شما دوست داری و راحت تری
تورو خدا اینم شد جواب تا اینقدر میگم که میگه این غذا رو درست کن حالا نمیدونم برم خونه چی درست کنم
فردا که خونه مامان رضاییم تا شنبه صبح و از شنبه روز شماری برای دوشنبه که تعطیله واقعا متاسفم چقدر تنبلی تو
راستی تا یادم نرفته وبلاگ خواهرم هم راه افتاد یه سر بزنید ضرر نمیکنید
در آخر هم میخوام از همسر گلم تشکر کنم به خاطر همه مهربونیاش و از صمیم دل دوستش دارم و بهش افتخار میکنم
سلام همه خوبید هی ما هم بد نیستیم میگذرونیم زندگی خانوادگی خدا را شکر بر وفق مراد است ولی خوب اوضاع ایران که جالب نیست وحشتناکه
بعد از ۵ روز تعطیلی که به دلیل گرد وغبار بود برگشتیم دو شنبه و سه شنبه و چارشنبه تا بعد از ظهرش خونه مامان رضا بودیم پنجشنبه ظهر مهمون داشتم زهرا دوست و همکارم خونمون بود عصر که رفت من هم رفتم خونه مامان خودم البته با رضا قرار گذاشتیم و با هم رفتیم تا شنبه صبح که از این دو روز نصفشو خواب بودم واقعا نمیدونم چرا اینقدر اینجا یا خونه رضا اینا که میرم خواب اینقدر مزه میده
همش دلم میخواد بخوابم رضا چند روزه پاهاش درد میکنه اذیت میشه هر چی میگم بریم دکتر گوش که نمیده میگه خوب میشه مامانم میگه حواست به رضا باشه منم میگم چشم ولی کاری نمیتونم براش انجام بدم
سلام به همگی خوبید؟
من که خوب نیستم این روزها حسابی اعصابم خورد شده میدونید با زحمت ۳ کیلو چاق شدم تو این دو هفته اینقدر حرص خوردم همون سه کیلو رو لاغر شدم به هیچ عنوان تلویزیون خودمونو نگاه نمیکنم بدتر میشم من خسته شدم از بس دروغ شنیدم اینا خسته نشدند از صمیم دل ناراحتم برای اونایی که جونشونو از دست دادن برای اونایی که زندانی شدند و معلوم نیست چی به سرشون میاد و همینطور خانوادهاشون
خیلی وقته نیومدم بنویسم البته میرم وبلاگای خیلیارو میخونم ولی حس نوشتن نیست دوستتون دارم و مواظب خودتون باشید